مقدمه
باورهاي ما واقعيات زندگي ،باورهای ما نقش اساسی در شکلدهی به تجربیات و واقعیتهای زندگیمان دارند. این باورها میتوانند مثبت یا منفی باشند و بر رفتار، انتخابها و احساسات ما تأثیر بگذارند. باور کنید که میتوانید تغییر کنید و زندگی بهتری بسازید.
در این مقاله، چگونگی تأثیرگذاری باورهای فردی بر زندگی و واقعیتهای ما را بررسی خواهیم کرد.
باورهای ما واقعیات زندگی ما را خلق می کنند
باورهای خودآگاه و ناخودآگاه
باورها به دو دستهی خودآگاه و ناخودآگاه تقسیم میشوند. باورهای خودآگاه، آنهایی هستند که ما بهصورت فعال به آنها فکر میکنیم و انتخاب میکنیم. در مقابل، باورهای ناخودآگاه، تأثیرات عمیقتری دارند و معمولاً از تجارب گذشته نشأت میگیرند. این باورها به ما کمک میکنند تا دنیای خود را تفسیر کنیم و در مواجهه با چالشها تصمیم بگیریم.
تأثیر بر رفتار
باورهای ما میتوانند رفتارهای ما را شکل دهند. بهعنوان مثال، اگر کسی به تواناییهای خود ایمان دارد، احتمال بیشتری دارد که در موقعیتهای چالشبرانگیز تلاش کند و موفق شود. برعکس، افرادی که باور دارند نمیتوانند از پس چالشها برآیند، ممکن است به سادگی تسلیم شوند و فرصتها را از دست بدهند.
تأثیر بر احساسات
باورها همچنین بر احساسات ما تأثیر میگذارند. باورهای مثبت میتوانند به افزایش اعتماد به نفس و شادی کمک کنند، در حالی که باورهای منفی میتوانند منجر به احساسات منفی مانند اضطراب و ناامیدی شوند. بهعنوان مثال، اگر فردی باور دارد که مورد پذیرش دیگران قرار خواهد گرفت، احساس امنیت بیشتری خواهد داشت.
تغییر باورها
تغییر باورهای منفی به باورهای مثبت میتواند به بهبود کیفیت زندگی کمک کند. این فرآیند معمولاً شامل شناسایی باورهای محدودکننده، چالشکشیدن آنها و جایگزینی با باورهای مثبتتر است. تکنیکهایی مانند تأمل، مشاوره و آموزش میتوانند در این فرآیند مفید باشند.
باور شما چیست؟
اگر این درست است که باورهای شما واقعیت شما را ایجاد می کند، پس در حال حاضر چه چیزی را باور دارید؟
چیزی که امروز در مورد آن صحبت می کنیم فوق العاده قدرتمند است. باورهای ما تقریباً بر همه چیز در زندگی ما تأثیر می گذارد. آگاه شدن از باورهایمان اولین قدم واقعی برای رسیدن به رویاهایمان است. زیرا هنگامی که ما نور آگاهی را بر روی باورهای پنهان خود می تابانیم، می توانیم تشخیص دهیم که برای حمایت از زندگی خود به شیوه ای مثبت، کدام یک را باید تغییر دهیم.
بسیاری از افراد در زندگی خود به ویژه در ابتدای سال اهدافی را تعیین می کنند.
- چه اهدافی برای زندگی خود دارید؟
- آیا اهداف کوتاه مدت یا بلند مدتی دارید؟
- آیا اهدافی وجود داشته است که به نظر می رسد اغلب سعی در تعیین آنها دارید، اما تسلیم می شوید و به نظر نمی رسد که آنها را دنبال کنید؟
- خوب، پس چرا آنها اتفاق نیفتادند؟
اولین قدم این است که به باورهای خود نگاه کنید.
- در مورد خودت چه اعتقادی داری؟
- چه برچسب هایی به خودت میزنی؟
آیا به خود چه چیزهایی می گویی:
من خیلی چاق هستم، من خیلی لاغر هستم، من خیلی پیر هستم، به اندازه کافی باهوش نیستم، هر چقدر هم تلاش کنم پول در دسترسم نیست، من همیشه خراب خواهم بود. من دوست داشتنی نیستم، مریض هستم یا این بیماری را دارم.» یا، آیا می گویید، “من هر روز سالم تر می شوم، برای پولی که دارم سپاسگزارم، اغلب شجاع هستم، به کارهایی که انجام داده ام افتخار می کنم و مشتاق انجام کارهای عالی تر هستم. آنچه به آن باور دارید شما را همان چیزی که هستید می سازد و آنچه را که با آن هم ذات پنداری می کنید همان چیزی است که می شوید. زندگی شما انعکاسی از باورهای شماست. پس بیایید ابتدا از باورهای خود آگاه شویم. آگاهی اولین قدم برای اینکه بتوانید باورهای خود را از باورهای محدودکننده به باورهایی که از شما در رسیدن به اهدافتان حمایت می کنند تغییر دهید.
ما فکر میکنیم که باورهایمان ما را ایمن نگه میدارند، اما در واقع ما را محدود میکنند و ما را عقب نگه میدارند. ما نگران این هستیم که اگر فکر کنیم دوستداشتنی هستیم و هیچکسما را دوست ندارد، این خیلی دردناکتر از این است که در ابتدا باور کنیم که دوستداشتنی نیستیم. اگر فکر میکنیم هرگز نمیتوانیم موفق شویم، تلاش نکردن برای ما بسیار آسانتر از تلاش و شکست است. در همین حال، اتفاقی که می افتد این است که با این باور که دوست داشتنی نیستیم، جلوی جاری شدن عشق را در زندگی خود می گیریم. با این باور که قادر نیستیم یا لایق موفقیت نیستیم، هرگز تلاش نمی کنیم.
اگر ما هرگز تلاش نکنیم چطور ممکن است اتفاقات خوب بیفتد؟
باورها بسیار قدرتمند هستند.
همه شما داستان غم انگیزی را می دانید که دکتر به بیمار می گوید فقط 6 ماه از عمرش باقی مانده است. چه اتفاقی می افتد؟ تقریباً در 6 ماهگی بیمار می میرد. و همه فکر می کنند دکتر درست می گفت! من اصلاً این کار را نمی کنم. من با یک پزشک کار می کنم که بعد از اینکه به او گفتند سرطان دارد و همه نوع درمان را انجام داد، به او گفتند که شکست خورده است و دو ماه دیگر به زنده بودنش باقی مانده است. او و همسرش این باور را قبول نکردند. باورهاي ما واقعيات زندگي ،همسرش او را به مؤسسهای کشاند که همان چیزهایی را که من در مورد غذا و سبک زندگی میآموزم آموزش میداد و اکنون 17 سال از آن زمان میگذرد و او هنوز زنده و سالم است. وقتی به خواربارفروشی می روید، وقت می گذارید تا زیباترین محصول را انتخاب کنید و تازه ترین محصولی است که می توانید با قیمت مناسب بخرید.
ما وقت می گذاریم تا مطمئن شویم که مراقب نحوه خرج کردن پولی که به سختی به دست آورده ایم هستیم. چرا ما این مراقبت و تفکر را نسبت به باورهایی که می خریم انجام نمی دهیم؟ بسیاری می گویند، این باورها رایگان هستند و ما در واقع هزینه ای برای آنها نمی پردازیم. اما اینطور نیست، این باورهای محدود کننده در واقع بسیار گران تر از هر چیزی است که می توانید با پول خود بخرید. داشتن باورهای محدود کننده در مورد ارزش خود، یا در مورد توانایی شما برای جذب عشق به زندگی یا در مورد سلامتی، هیچ هزینه ای برای شما ندارد ؟ در واقع باورها قیمتی ندارند. هر چه مدت بیشتری با یک باور خاص همذات پنداری کنید، آن قوی تر از شما خواهد شد.
تغذیه ذهن با باورهای خوب
باورهاي ما واقعيات زندگي ،هر روز و اغلب در طول روز افکار بهتری را به خود بگویید. به افکار و باورهایی که شما را در دستیابی به اهدافتان حمایت می کنند، ذهن خود را تغذیه کنید. صبور باشید، اعتماد کنید و به توانایی خود در تغییر باورهایتان ایمان داشته باشید.
برای اینکه بتوانید به اهداف خود برسید، اهداف شما باید با باورهای شما هماهنگ باشد. پس هدف شما داشتن باورهای جدید و پرورش باورهای جدید و بهتر است که شما را در داشتن زندگی بهتر حمایت می کند.
نتیجهگیری
باورهاي ما واقعيات زندگي ما بهطور مستقیم بر واقعیتهای زندگیمان تأثیر میگذارند. با شناخت و تغییر باورهای محدودکننده، میتوانیم کیفیت زندگی خود را بهبود بخشیم و به سمت اهداف و آرزوهای خود حرکت کنیم. در نهایت، باورهای ما نهتنها دنیای ما را میسازند، بلکه میتوانند ما را به سوی موفقیت و شادی هدایت کنند.
بیشتر بخوانید: مطالب آموزشی