در اکثر انسانها در شرایط عادی احساس می کنند بر رفتار خود کنترل دارند ولی بارها برایشان این اتفاق افتاده که در شرایطی کنترل رفتار و گفتارشان از کنترل خارج می شود.
حال سوال اینجاست چرا این اتفاق بارها و بارها تکرار می شود ولی باز با اینکه فرد به خودش تعهد می کند دیگر آن رفتار نامعقول را انجام ندهد ولی باز این روند ادامه پیدا می کند.
قبل از اینکه بخواهیم جوابی به سوال فوق دهیم باید با سیستم ذهن آشنا شویم: روانشناسان معتقدند انسان دوتا ذهن دارد یک ذهن خودآگاه و دوم ذهن ناخود آگاه.
اساسا ۹۵ درصد از افکار و باورها در ذهن ناخودگاه شکل می گیرد و ۵ درصد در ذهن خودآگاه. به نوعی می توان بیان کرد که ۹۵ درصد از تصمیماتی که گرفته می شود براساس ذهن ناخود آگاه می باشد یعنی ناآگاهانه آن تصمیمات گرفته می شود و ما فقط ۵ درصد آگاهانه در حال تصمیم گرفتن هستیم.
نیک می دانیم که هر فرد گذشته ای دارد همراه با تجربیات و افکاری که در ذهن ناخودآگاه او شکل گرفته است و اکثر افکاری که در این ذهن شکل گرفته است ناآگاهانه پذیرفته شده است و با توجه به آن داده های گذشته هر چیزی را تفسیر می کند و به تبع تفسیرهایش باز براساس گذشته رفتاری را در مقابل آن به نمایش می گذارد.
در شرایط عادی فرد می تواند براساس ذهن خودآگاه خود رفتار کند ولی زمانی که فرد تحت رفتاری و یا اتفاقی از بیرون احساسی را دریافت می کند از ذهن خودآگاه به ذهن ناخودآگاه پرتاپ می شود و در این زمان است که فرد رفتاری که می کند نه آگاهانه بلکه ناآگاهانه رفتاری را از خود بروز می دهد.
به فرض مثال امرروز با یکی از همکارانم روی موضوعی وارد مذاکره شدم و متوجه شدم که آن چیزی که همکارم می گوید را به طوری که او منظورش را می رساند من متوجه نمی شوم و بلعکس آن چه را که من می گویم او برداشتی دیگر نیز از آن دارد و هر کدام هم با توجه به تفسیرهایی که از سخنان یکدیگر داریم رفتاری را بروز می دهیم. گویا سخنانمان قبل از اینکه به ما برسند چیزی در این وسط آنها را تفسیر می کند. آن چیزی که در میان ما سخنانمان را تفسیر می کرد همان ذهن ناخودآگاهمان بوده است و همینطور واکنش هایی هم که گرفته شده است نیز باز از طریق همین ذهن ناخودآگاه ما بوده است زیرا ناآگاهانه جملاتی را هم بیان کردیم.
پس ما تا اینجا مسئله را درک کردیم اما راه حل آن چیست؟؟؟
راه حل عبور از ذهن ناخودآگاه؟ آیا می شود از این ذهن در شرایط احساسی عبور کرد؟ آیا می شود آگاهانه یا از طریق ذهن خودآگاه که فقط ۵ درصد قدرت دارد ذهن ناخودآگاه که ۹۵ درصد قدرت دارد را کنترل کرد؟
بی شک ما نمی توانیم با این ۵ درصد در مقابل آن ۹۵ درصد استقامت کنیم چرا که باز در شرایط حساس ما به همان ذهن ناخودآگاه قلط خواهیم خورد.
ولی راههای دیگری وجود دارند که می توان به ذهن ناخودآگاه ورود پیدا کرد و برنامه هایی که در این ذهن وجود دارند را مجدد بازنویسی کرد اما در این مقال و مجال نمی گنجد ولی به دو نکته بطور خلاصه می پردازیم:
اول بدانیم ما ذهن خودمان نیستیم ما فراتر از این ذهن هستیم. ما اون کسی هستیم که در حال اندیشیدن این ذهن است چرا که می تواند جور دیگر هم بیندیشد و برای اینکه این مهم را دریابیم می بایست از طریق مراقبه و مدیتیشن نظاره گر افکار خویش باشیم بدون اینکه قضاوتی نسبت به آنها داشته باشیم.
و دوم از اینکه بتوانیم با پایین آوردنم امواج مغزی و وارد مرحله آلفا شدن این ذهن را مجدد برنامه ریزی کنیم.
ناگفته نمانمد که گفتن همه اینها راحت است ولی برای اینکه به آنها جامه عمل بپوشانیم راه زیادی را باید پیمود با اینکه خودم سالها روی این دو موضوع کار می کنم امروز فهمیدم بیش از اینها راه برای بازنویسی این ذهن دارم. در مطالب بعدی که در سایت افکار پویا بارگذاری می شوند به در این زمینه بیشتر خواهیم گفت.
پویا وکیلی